هرکس که به دل مهر تو فرزانه ندارد
راهی به سوی صاحب این خانه ندارد
جانی که در این خانه کند میل توقف
در دل هوس صحبت جانانه ندارد
افسانه بود زنگی ما و تو این جا
فرزانه توجه سوی افسانه ندارد
خواهی تو اگر فایده بشکن قفس تن
چون مرغ، گرفتار بود دانه ندارد
پیمانه ی هر چیز بود ماخذ و معیار
عشق است که اندازه و پیمانه ندارد
امروز در اقطار جهان ز امر خداوند
غیر تو کسی منصب شاهانه ندارد
تو مصلح کلی و تویی قائم بر حق
شمعی به جهان مثل تو پروانه ندارد